دوار
|
بیمار احساس کند که اشیاء او را دور میزنند و
مغز و بدنش میگردند
|
|
ناشی از خلط بارد بلغمی یا سوداوی
|
سنگینی و زیادی بزاق و کمی عطش و کدورت حواس و
زیادی خواب و لینت نبض و سفیدی قاروره و رفع دوار زمان گرم کردن سر و علائم
سوداوی زیادی فکر کردن و سکوت طولانی و بیخوابی و تخیل چیزهای سیاه و صلابت و
ضعف نبض
|
تنقیه مغز بعد از نضج با حقنه ها و حبوب و غراغر
و تحلیل ریاح با شمومات و عطوسات و سعوطات و اطلیه و انکباب با طبیخ گیاهان ملطف
|
دوار حار دموی
|
دوار کوتاه مدت و قرمزی چهره و چشم و انتفاخ
عروق و گرمی ملمس سر و اشک ریزش در ابتدای دوار
|
فصد قیفال و حجامت ساق و خاموش کردن دم
|
دوار حار صفراوی
|
زردی روی و تلخی دهان و تخیل رنگهای زرد و سرعت
نبض و عطش و سکون دوار با مبردات
|
پاکسازی مغز از صفرا
|
ناشی از اخلاط ریحی
|
شبیه علامات اخلاط حاره و شدیدتر و قویتر از
آنها و عطسه دائمی و زمین خوردن از شدت دوار و تعریق سر در آن هنگام
|
فصد قیفال و حل طبیعت بعد از آن و در صورت
نیاز درمان با شمومات و نطولات و طلاها مثل صداع حار
|
ناشی از بالا رفتن اخلاط بارده از معده به مغز
|
غثیان و قلت هضم و جشاء دائم نامنظم و غیر ارادی
با سردرد و اختلاف وضع دوار در حالات مختلف بسته به پری یا خلو معده و سابقه
تخمه ناشی از اخلاط بارد
|
حل طبیعت با حقنه ها و با ایارجات و تقویت آن و
بهبودی هضم
|
ناشی ازاخلاط ریحی بارد معده
|
علاوه بر علائم ناشی از اخلاط ، تهوع بدون خروج
چیزی از معده بدلیل خالی بودن آن ، درد تمددی معده
|
همان درمان اخلاط بارده ، نوشیدن نبیذ که در آن
زیره و آویشن جوشانیده باشند
|
ناشی از اخلاط حار بالا رونده از معده
|
بطلان اشتهاو فتور نفس و خفقان و تقلب نفس در
حالی که پیش از آن به هیجان آمده لست ، قی صفراوی و شدت دوار در هنگام خالی بودن
معده و اگر از اخلاط ریاحیه حار باشد احساس نخس در معده و وجع سره و رفع درد با
خروج ریح با آروغ
|
تنقیه معده با قی بوسیله سکنجبین و آب داغ و با
اسهال با طبیخ هلیله و ماءالجبن و آب آلو و اب انارین .و در اخلاط ریحی حار
تنقیه معده با مطبوخ ساده و خوردن ماءالشعیر
|
ناشی از صعود ابخره از راه شرائین
|
تمدد و امتلاء و انتفاخ مغز و ضربان آن و اختلاف
حرکات آن و احساس راحتی بیمار هنگام مالش شریان
|
استفراغ و تنقیه مناسب ماده و کی آن بجز
شریانهای سباتی که به قلب نزدیکند و فصد در شرائین وداجی
|
بدلیل صعود ابخره از رحم و کلیتین یا پاها
|
احساس صعود ابخره و اختلال عضو مربوطه
|
رعایت حال هر عضو و جذب مواد آن به جهتی دیگربا
فصد و اسهال و حقنه و تقویت سر
|
بدلیل سقوط یا ضربه
|
|
علاج سقطه و ضربه و سپس علاج دوار
|
ناشی از سوء مزاج مختلف ساده مغز
|
سبکی مغز و وقوع سردی یا گرمی مناقض از خارج یا
از خوردن مبردات یا مسخنات ناگهانی
|
بعد شناخت سبب معالجه با ضد
|