خناق
به طور کلی دشواری دم زدن و هر نوع خفگی
را خناق با اختناق گویند. ابن سینا و کرمانی آن را امتناع نفس از ورود به قلب و ریه
تعریف کردهاند. برخی مثل ارزانی هر نوع نقصان و مشکل در تنفس یا بلع را خناق دانستهاند
که علت آن میتواند در مری باشد و بر حنجره فشار بیاورد یا در حنجره باشد و بر مری
فشار آورد. صاحب هدایه المتعلمین هر نوع آماس و ورم در عضلات حلق را خناق نامیده و
آن را به دو نوع تقسیم کرده است که یکی درگیری عضلات خارجی حلق است که اگر دهان را
بگشایند مشخص میشود و یکی درگیری عضلات داخلی حلق در محل حنجره است که از بیرون مشخص
نمیشود. اهوازی آن را ورم گرم عضلات حنجره میداند و نوعی که عضلات خارجی را گرفتار
کند، خناق مطلق و نوعی که عضلات داخلی را گرفتار کند، خناق کلبی نامیده است.
ابن سینا خناق را به چهار نوع تقسیم کرده
است که یک نوع ورم عضلات خارج حنجره مایل به قدام و پایین است به گونهای که سرخی آن
از قدام گردن و سینه مشهود باشد، نوع دیگر ورم عضلات خارج از حنجره و مایل به سمت عقب
و مری است که ورم و سرخی آن از درون دهان دیده میشود که این نوع ممکن است ستون مهرهها
و نخاع را هم درگیر کند. دیگری ورم قسمت داخلی مری است که در اثر فشار جانبی بر نای
باعث خناق شود که این نوع برای حس ملموس نیست و نوع آخر که در عضلات داخلی و غشای داخلی
حنجره است که ابن سینا آن را بدترین نوع میداند. وی معتقد است یک، دو یا سه نوع از
این اورام میتواند با هم نیز اتفاق بیفتد
برخی اطبا مانند اعظم خان و ارزانی خناق
را برحسب موضع درگیری به چهار نوع مطلق، کلبی، ذبحه و خانقه تقسیم کردهاند که ورم
لوزتین و عضلههای خارجی حلق که متصل به زبان و دهان هستند را مطلق گویند و خناق کلبی
را به دو نوع، یکی ورم عضلات داخلی حلق و دیگری انسداد ناشی از جابهجایی مهرههای
گردن به سمت جلو اطلاق کردهاند و علت این نامگذاری را باز ماندن دهان بیمار و آویخته
بودن زبان او مانند سگ عنوان کردهاند، البته برخی نیز شیوع زیاد این بیماری در سگها
را علت این نامگذاری دانستهاند و پس از مدتی هر نوع خناق ردی و کشنده را به این نام
میخواندند و نوعی را که عضلههای دو طرف حلقوم و دهانه و درون مری را متورم کند، ذبحه
و نوعی را که از هیچ یک از این علل نباشد، خانقه نامیدهاند. البته برخی اطبا آن قسم
از ورم کلبی که ناشی از ورم عضلات داخلی است، ذبحه نامیدهاند
اعتقاد اطبا بر آن بود که اکثراً خناق در
مزاجهای گرم، اطفال و در فصل بهار و تابستان و در سرزمینهای شمالی اتفاق میافتد
و گاهی در تبهای مطبقه ایجاد شده و گاهی منذر به جدری است و اگر از نوع کلبی باشد
از امراض هولناک است.
اسباب
اطبا در بیان اسباب بیماری به صورت کلی
خوردن موادی مثل حندقوق، قیر و خربق و وجود امتلا و فضولات در اعضای مجاور حلق و ضعف
در نیرویی که باعث انجام فعل این اعضا میشود مثل وقوع خشکی زیاد، سستی، حالت تشنج
و اسپاسم و هر علت مشابه و آسیب به اعصاب و جابهجایی در مهرهها را از علل این بیماری
دانسته و در توضیح انواع ورمی به اسباب کلی اورام اشاره نمودهاند. ابن سینا اخلاط
ایجاد کننده این ورم را از خون، صفرا، بلغم و به ندرت سودا میداند و معتقد است که
نوع بلغمی ایمنتر بوده و درمان آسانتری دارد و به دو نوع تقسیم میشود یکی بلغم غلیظ
که عضلات فوقانی حنجره و دیگری بلغم رقیق که عضلات تحتانی حنجره را درگیر میکند، اعظم
خان نوع دموی را شایعترین نوع دانسته و معتقد است بلغم بیشتر به دلیل ایجاد حالت سستی
در عضلات باعث روی هم خوابیدن آنها و تنگی مجرا میشود.
در تعریف ذبحه نظرات مختلفی از سوی اطبا
ارایه شده است. کرمانی و ارزانی ذبحه را ورم گرم عضلات جانبی حلقوم و عضله دهانه مری
که در بلع نقش دارند، میدانند، اما جرجانی آن را ورم لوزهها از گوش تا گوش در جلوی
حلق معرفی کرده که به صورت حلقهای سرخ رنگ تظاهر میکند، که نشانه انتقال ماده بیماری
به خارج است و علامت خوبی در نظر گرفته میشود. برخی از حکما ذبحه را ورم عضلات مری
و خناق را ورم عضلات حنجره گفتهاند، برخی دیگر ذبحه را به هر ورم داخلی حنجره و یا
مری و خناق را به ورم عضلات این دو از خارج میگویند و برخی نیز بین این دو تفاوتی
قائل نبودند. زهراوی ورم حاصل از ریزش ماده از سر به حلق و حنجره را که باعث ایجاد
خفگی میشود و میتواند عضلات داخلی یا خارجی یا هردو را درگیر کند، ذبحه نامیده و
آن را بر اساس محل درگیری به سه نوع تقسیم نموده است.
ابن سینا معتقد است خناق و بیماریهای مشابه
آن در بهاری که طبع زمستان دارد، شیوع بیشتری دارد.
علایم
علایم کلی انواع خناق عبارتند از: دشواری
تنفس، باز بودن دهان، گاهی بیرون افتادن زبان، بیرون زدن چشمها، عدم توانایی بلع،
تغییر کردن صدا مثل افراد دچار زکام، احساس قی کردن.
در نوع کلبی علاوه بر باز بودن دهان و بیرون
بودن زبان فرد قادر به بلعیدن نبوده و چه بسا اگر تلاش کند چیزی را ببلعد از راه بینی
خارج شود. البته برخی مثل کرمانی معتقد بودند که باز ماندن دهان در نوعی از خناق کلبی
روی میدهد که ناشی از ورم باشد و در نوع ناشی از جابهجایی مهره بیمار به دلیل درگیری
عضلات قادر به باز کردن دهان نخواهد بود، وی همچنین خروج غذا از بینی را از علایم ذبحه
میدانند.
اگر ورم از خون باشد تب، سوزش، درد و سایر
علایم غلبه دم وجود دارد. همچنین سرخی روی، برجستگی عروق سر و نواحی حلق و مزه دهان
شیرین از علایم آن است و درد در این نوع، کششی است.
در صفراوی، التهاب و سوزن سوزن شدن و زردی
زبان و تلخی دهان وجود دارد. اما شدت احساس خفگی در آن به شدت نوع دموی نیست زیرا معمولا
ماده آن کمتر است. در این نوع درد بیشتر از نوع سوزشی است.
در نوع بلغمی تهبج روی و چشمها، سفیدی
رو و کثرت آب دهان و کمی درد و شدت تنگی به دلیل بزرگی ورم و طعم شوری در دهان وجود
دارد (کرمانی، همانجا) و احتمال بیرون بودن دهان در این نوع بیشتر است.
علامت نوع سوداوی سختی و صلابت ورم است
همراه با طعم گسی یا ترشی و دهان خشک و تیرگی رنگ. در این نوع احساس تمدد و کشیدگی
در محل ورم از سایر انواع بیشتر است و معمولا به آهستگی و به دنبال اورام گرم ایجاد
میشود.
اگر ورمی از ترکیب این اخلاط ایجاد شود،
علایم آن نیز ترکیبی از علامتها خواهد بود.
تشخیص
اعظم خان برای تشخیص خناق وجود شکایت از
درد، سختی بلع و دشواری تنفس و تواتر و اختلاف در نبض در ابتدای بیماری که منجر به
صغر و متفاوت شدن آن میشود را لازم دانسته و معتقد بود که اگر همراه با اینها کلام
و بلع قطع شود و چیزی که بیمار میبلعد از بینی خارج شود و حلقه سرخ بر گردنش ظاهر
شود، بیماری ذبحه و اگر دهانش گشاده و زبان بیرون افتاده و اضطراب شدید در تنفس و عدم
توانایی حرکت دادن گردن به سمتی یا آثار جابهجایی مهرهای مشهود باشد، بیماری خناق
کلبی است.
در تشخیص اورام حلق با مشاهده و لمس در
صورت ادراک کشیدگی و برجستگی در اعضای مری و حنجره و وجود عامل محرک استفراغ در فرد،
خناق وررمی مطرح میشد که اگر همزمان بلع ممکن بود و تنفس سخت، محل ورم را در حنجره
میدانستند و اگر بالعکس بود تشخیص ورم مری را مطرح میکردند اما به این نکته توجه
داشتند که گاهی ورم حنجره به حدی زیاد میشود که منع بلع میکند و گاهی ورم مری به
حدی میشود که منع تنفس میکند.
همچنین اعتقاد بر این بود که اگر ورم در
خود نای ایجاد شود، هرگز دردناک نخواهد بود و اگر این ورم در سمت قدام باشد با لمس
کردن مشخص میشود و اگر خلفی باشد با اختلال در پایین رفتن غذا از مری خود را نشان
میدهد
پیش آگهی
اطبا معتقد بودند سه حالت ممکن است برای
این نوع ورم ایجاد شود: یا فرد را می کشد یا ماده آن به جای دیگری انتقال مییابد و
یا ورم جمع شده و چرکی میشود. ماده خناق ممکن است به سمت پایین و ریه انتقال یافته
ایجاد ذات الریه کند و یا به سمت بالا یعنی اعصاب رود و منجر به تشنج شود و گاهی به
قلب میرود و باعث مرگ ناگهانی میشود و ممکن است به معده بریزد و بیماری ذرب ایجاد
کند و این نوع از سایر موارد درمانپذیرتر است. مرگ در بیمار دچار خناق حتما با تشنج
همراه خواهد بود زمانی که راحتی ایجاد نشده و نبض بیمار موجی و سرفه ایجاد شود، نشانه
انتقال به ریه و اگر نبض صغیر و متفاوت شده و خفقان و غشی ایجاد شود، نشانه ریزش ماده
به قلب و زمانی که درد معده و حالت تهوع پیش آید، نشانه انتقال به معده است.
از دیدگاه حکما ورمی که درون حنجره باشد
اما نه از خارج و نه از داخل دیده نشود، بسیار خطرناک است اما اگر از درون دهان دیده
نشود و از خارج مشهود باشد، بهتر است و ورمی که در قسمتهای تحتانی مری باشد، هرچند
از درون دهان و از خارج نیز دیده نمیشود، نفس را به جز در هنگام بلع تنگ نمیکند و
خطرناک نیست.
زمانی که بیمار کف بر دهان میآورد اکثرا
از او قطع امید میکردند اما زمانی که با وجود کف اشتهای طعام وجود داشت به بهبود او
امیدوار بودند.
اطبا کوتاه شدن تنفس در فردی که از بیماری
ذبحه تنفسش عظیم و طولانی شده، نشانه خوبی است، زیرا طولانی بودن تنفس ناشی از تنگ
بودن مجاری است. بقراط ظاهر شدن ورم حلق از خارج در کسی که دچار ذبحه است را علامت
خوبی دانسته است.
سایر علایم بهبودی عبارت بود از بازگشت
قوت، آسان شدن تنفس، سبک شدن بدن، معتدل شدن خواب، بازگشت مقدار ادرار و مدفوع به مقدار
معمول و توانایی در بلع آب و غذا.
منبع : سايت مرجع طب سنتي