برای پیدایش مرض كه حالتی متضاد با صحت
می باشد، سببهای متعددی وجود دارد كه باعث ایجاد سوءمزاج، تفرق اتصال و یا مرض تركیب
می شوند . امراضی كه تابع سوء مزاج هستند، در اثر تولید و تجمع ماده ای بیماری زا
(اعم از اخلاط، مائیت، ریح و بخار) ایجاد می شوند . در واقع این حالت نوعی امتلاء است
، خواه به سبب افزایش كمیت خلط باشد یا به سبب ردائت كیفیت آن و یا هردو. درهر حال
، بهبودی وخلاصی از بیماری منوط به آن است كه طبیعت بدن بتواند ماده بیماری زا را از
بدن دفع كند.
براساس مبانی طب سنتی در انواع بیماری ها
، زمانی وجود دارد كه قوه مدبره بدن برای دفع مرض به شدت تلاش می كند و بیماری ، به
صورت ناگهانی یا تدریجی دچار تغیری شدید می شود واین تغیر باعث بهبودی یا مرگ بیمار
می شود. در این زمان كه در طب سنتی ایران ، بحران نامیده می شود طبیعت انسان و مرض
با یكدیگر مبارزه می كنند تا یكی از آنها پیروز شود. بحران ، حداكثر یك شبانه روز به
طول می انجامد و علامات و آثار خاصی دارد كه زمان و نوع آن را از قبل تا حدی مشخص می
كند. این مبارزه در انواع بیماری ها به اشكال مختلفی رخ می دهد كه به ترتیب بیان می
شود.
الف. در سیر بیماریهای حاد ( كه مدت آنها
4 ، 7 یا 14 روز است ) ، دو نوع بحران تام و كامل روی می دهد : 1- بحران نیكو و كامل
و 2- بحران بد و تام .
در نوع اول ، ماده ای كه باعث ایجاد بیماری
شده ، برای دفع از بدن آماده می شود و طبیعت یكباره قوی شده و به سرعت ماده را از طریق
استفراغات گوناگون از بدن خارج می كند به گونه ای كه بیمار كاملاً بهبود می یابد. این
نوع بحران ، بهترین نوع است. در نوع دوم ، خلاف این حالت اتفاق می افتد. یعنی ماده
مرض بر طبیعت غلبه می كند و طبیعت یكباره ضعیف گشته و بیمار هلاك می شود.
مهمترین ایام بروز بحران نیك ، روز های
هفتم ، چهاردهم و یازدهم و مهمترین ایام بروز بحران بد، روزهای ششم و هشتم و دهم هستند.
در روز هفتم بحران كامل، به راحتی و بدون دشواری وبا استفراغ رخ می دهد .در روز ششم
بحران با خطر و اضطراب اتفاق می افتد و اگر استفراغی داشته باشد با غشی و سقوط قوت
همراه است .به طوركلی بحران روز ششم، ناقص بوده و نُكس می كند (یعنی بیماری پیش از
كامل شدن قوت طبیعت باز می گردد).
ب. در بیماری مزمن ( كه بیش از 40 روز طول
می كشد) نیز دونوع بحران رخ می دهد :
1- بحران مُحلّل و
2- بحران ذُبول ( یا ذوبان ).
در نوع اول ، طبیعت ، در مدتی طولانی به
تدریج قوی می شود و ماده بیماری به تدریج تحلیل می رود تا زمانی كه طبیعت كاملاً قوی
شود و بر بیماری غلبه كند و بیمار كاملاً بهبود یابد. اما در نوع دوم ، طبیعت به تدریج
ضعیفتر و مرض كم كم ، قویتر می شود تا زمانی كه مرض به طور كامل بر طبیعت استیلا می
یابد و بیمار را هلاك می كند.
به غیر از این پنج مورد ، چهار نوع بحران
دیگر نیز وجود دارد :
ج. دو نوع آن كه در امراض غیر حاد و غیر
مزمن ( بیش از 14 روز و كمتر از 40 روز ) بارز می شوند، بحران های مركب ناقص هستند
: 1- محمود و 2- غیر محمود. در بحران مركب ناقص محمود، بیماری یكباره شدید می شود و
این حالت یك یا چند بار رخ می دهد، اما در نهایت بیمار صحت می یابد. برعكس ، در نوع
غیر محمود، پس از چند بار ضعیف شدن طبیعت و شدت یافتن بیماری، بیمار در نهایت بهبود
نمی یابد و هلاك می شود.
د. در دو بحران دیگر ، كه مربوط به بیماری
غیر مزمن هستند، بروز تدریجی آثار خیر و شر مشاهده می شود. به این صورت كه در اولی
، آثار خیر از جمله قوت طبیعت ، به تدریج ظاهر می شود، سپس طبیعت یكباره قوی شده و
بیماری ناگهان به صحت تام تبدیل می شود. در دومی آثار بد از جمله ضعف طبیعت ، به تدریج
پدید می آید. سپس طبیعت یكباره ضعیف و بیمار هلاك می شود.
ه. نوع دیگری از بحران به نام بحران تام
انتقالی نیز وجود دارد كه در آن طبیعت قوی می شود و ماده مرض را به اعضای مختلف بدن
(نه به بیرون از بدن) دفع می كند. در نتیجه بیماری اصلی بهبود می یابد اما امراض دیگری
ظاهر می شوند كه ممكن است ضعیفتر یا شدیدتر از بیماری اصلی باشند. بهترین نوع بحران
تام انتقالی ، آن است كه ماده آن زودتر پخته شود و تحلیل پذیرد و كمترین ضرر را به
افعال و اعمال بدن برساند.
بیماری اولیه، بیشتر به یرقان، آماس، خُراج
و بثورات انتقال می یابد. بحران تام انتقالی ممكن است به صورت دبیله ، طاعون ، نمله
، نار فارسی ، درد سرین و درد زانوها و ... نیز دیده شود.
اوقات بحران
حكمای طب سنتی عقیده دارندكه بیماریها در
سیر عادی خود دارای اوقات چهارگانه می باشند. وقت اول، ابتدا نامیده می شود كه زمان
پدید آمدن بیماری است . زمانی كه بیماری افزایش می یابد، تزاید، و هنگامی كه به غایت
می رسد انتها نام دارد و زمانی كه به نقصان می رسد به آن وقت انحطاط می گویند. بحران
تمام و نیك فقط در وقت انتها رخ می دهد، اما مرگ ممكن است در زمان ابتدا ، تزاید و
انتها اتفاق افتد .در وقت انحطاط ،مرگ و بحران اصلا دیده نمی شود (به جز آبله، كه بیمار
ممكن است در زمان انحطاط بمیرد ). بحرانی كه در ابتدا رخ دهد ، هلاك كننده می باشد.
در وقت تزاید، بحران نیك به صورت ناقص و بحران بد همراه با رنج و تعب بسیار بارز می
شود. درنهایت بحرانی كه در زمان انتها ظاهر می شود كامل است چه به صحت منتهی شود و
یا به مرگ بیانجامد .
اگر بحران در روزهای پیش بینی شده ظاهر
شود امیدوار كننده خواهد بود اما بحرانی كه زودتر از موعد مقرر رخ دهد نشاندهنده فراوانی
ماده بیماری و گرانباری طبیعت و خطرناك می باشد . بنابراین زمانی كه طبیعت قوی بوده
و دچار اضطراب نباشد ماده بیماریزا را نضج می دهد و بحران در زمان تعیین شده رخ می
دهد اما قوت بیماری و ضعف طبیعت یا اسباب مغیره بیرونی (مانند اعراض نفسانی یا طعام
یا شرابی كه بی موقع مصرف شده باشند) باعث تغییر زمان بروز بحران می شوند .
راههای استفراغ ماده در طی بحران
بر حسب اشتمال استفراغ بر مواد غلیظ و یا
رقیق، و چگونگی دفع مواد(به صورت تدریجی یا دفعی) و نیز ضرر یا عدم تضرر استفراغ به
اعضای دیگر، می توان سودمندترین بهترین راههای استفراغ مواد را به ترتیب زیر برشمرد
:
1. رعاف یا خونریزی از بینی كه در آن انواع
اخلاط غلیظ و رقیق را یكباره از تمام بدن دفع میشود .
2. اسهال كه مواد غلیظ و رقیق، غیر از دم
را دفع میكند بدون اینكه ضرری به معده و بخشهای بالای بدن برساند.
3. قی كه اخلاط را از عمق بدن میكند و
ساده ترین روش برای پاكسازی معده است.
4. ادرار كه مقدار فراوانی مواد رقیق و
كمی از مواد غلیظ را به دفعات و در طول زمان دفع میكند.
5. عرق كه فقط منجر به دفع مقدار زیادی
اخلاط رقیق میشود.
علایم بروز بحران
پیش از بروز بحران ، علایمی مشاهده می شوند
كه از روی آنها می توان وقوع یك بحران خاص را پیش بینی كرد . در مطالب بعدی این علایم
شرح داده می شوند.
علایم بروز رعاف عبارتند از گرم شدن سر،
برجسته و ضربان دار شدن رگهای پیشانی، خاریدن و خلیدن بینی، برافروختگی صورت، آبریزش
از چشم، ظهور خطوط و تصاویر سرخ و آتشین در جلوی چشم، كاهش شنوایی و ایجاد صدای مبهم
(دَوی) یا تیز (طنین) در گوش ، كشیدگی ناحیه كبد یا طحال به سمت بالا بدون درد و عظیم
و موجی شدن نبض .
علایم بروز اسهال شامل این موارد می باشند
: سبزی یا پررنگ شدن ادرار، احساس پیچش دور ناف و قراقر شكم، ظهور درد در پشت و كشیده
شدن غضروفهای دنده ای به سمت پایین، احساس سنگینی در شكم و برآمده شدن آن، قوت، صغر،
سرعت و صلابت نبض، پررنگ شدن مدفوع و كم رنگ شدن ناگهانی ادرار.
علایم بروز قی عبارتند از خیرگی و تاری
چشم، زرد شدن رنگ چهره و كوچك شدن چشم ها، اختلاج لب زیرین و افزایش آب دهان، حالت
غثیان، درد فم معده، تپش قلب، انخفاض و سریع شدن نبض، احساس دگرگونی و تنگی نفس، تلخی
دهان و احساس سنگینی سر به ویژه در امراض صفراوی.
علایم بروز ادرار شامل این موارد است :
احساس سنگینی در مثانه و سوزش آلت، غلیظ شدن و افزایش مقدار و رنگ ادرار، ایجاد رسوب،
سابقه دفع بیش از حد ادرار، یبوست ، كاهش عرق .
علایم ایجاد عرق عبارتند از برافروختگی
و گرمی پوست ، برخاستن بخار گرم و تر از همه تن ، نرم و موجی شدن نبض ، بیقراری فرد
بیمار ، سابقه كاهش ادرار و یبوست و تیره شدن ادرار ، دیدن خون در خواب .
علایم خونریزی از بواسیر شامل این موارد
می باشند : درد سنگینی مقعد و كمر ، ضربان در اطراف مقعد و پشت زهار و اختلاج در مقعد
، عظیم و قوی شدن نبض ، احساس سرما و سستی و ناتوانی در تن همراه با سابقه خونریزی
از بواسیر.
علایم شروع خونریزی حیض عبارتند از درد
و سنگینی كمر و رحم ، درد اندامها ، اختلاج در فرج ، گشادشدن و پایین آمدن دهانه رحم
، عدم وجود علامات میل ماده به طرف دیگر .
علایم انتقال قوت (یعنی دفع ماده بیماری
به اطراف و صحت یافتن از مرض اولیه و ابتلا به امراض دیگر) عبارتند از تب ، كاهش نسبی
قوت بدن ، قوی و منظم ماندن نبض ، عدم بروز استفراغ و آثار نضج و عدم وجود علایم خطرناك،
و ادامه یافتن بیماری به همین شكل تا زمانی كه مرض در وقت انحطاط قوی شود . علایم انتقال
ماده به یك عضو خاص شامل ایجاد درد در آن عضو ، ممتلی شدن رگهای آن، تعریق بیشتر و
گرمتر شدن ملمس آن نسبت به سایر اعضا یا ضعیف بودن آن عضو می باشد. آماس و خُراج انتقالی
بیشتر در بیماریهای سرد و در فصل پاییز و زمستان و سالهای كهولت اتفاق می افتد زیرا
ماده بیماری سرد ، تحلیل و نضج كمتری می پذیرد و مزاج زمستان و آن ماده ، طبیعت را
از نضج و تحلیل باز می دارد . درسالهای كهولت نیز قوت ضعیفتر است و قادر به نضج یا
دفع كامل ماده نمی باشد .
علامات تبدیل بیماری حاضر به بیماری دیگر
عبارتند از قویتر شدن بیماری حاده در نزدیكی انحطاط یا افزایش یكی از علایم (به ویژه
اگر در علاج و تدبیر خطایی نشده باشد ).
دربسیاری از موارد خنده یا گریه مفرط مقدمه
بحران عرق یا رعاف می باشند . گاهی خنده ، بحرانی تام و بد و گریه ، بحرانی تام و نیكو
است .
علایم بحران نیكو و كامل
بحران نیكو و كامل ده علامت دارد :
1. بعد از نضج كامل ( كه در وقت انتهاست)
پدید می آید.
2. در روزهای ستوده (روزهای هفتم ، چهاردهم
و یازدهم) رخ می دهد.
3. از قبل به روزی كه منذر به بحران آن
روز است اشاره شده است.
4. بحران به استفراغ (خروج ماده از بدن
) می باشد نه به انتقال.
5. خلطی كه دفع میشود ماده مرض می باشد.
6. استفراغ اخلاط درهر مرضی به نحوی شایسته
و مناسب آن مرض رخ می دهد. برای مثال در تب مُحرقه و مُطبقه از طریق رعاف و در تب غب
( تب نوبه 3 به1) از راه قی یا عرق رخ می دهد.
7. میزان استفراغ به اندازه ماده وتوانایی
بیمار می باشد.
8. بیمار بعد از استفراغ ، احساس سبكی و
راحتی میكند.
9. قوت بیمار حفظ میشود.
10. نبض ، نیكو است و حتی قویتر میشود.
اگر خلاف این موارد رخ دهد ، احتمال غلبه
خلط ردیء و ضعف قوت طبیعت در نضج و دفع خلط و اضطراب طبیعت و در نتیجه بروز بحران بد
وجود دارد. نضج یكی از مسائل بسیار مهم در بحران هاست . برای مثال، اگر علامت نضج از
ابتدای مرض در بول پدید آید نشانه كمال قوت طبیعت و تاثیر پذیری ماده است ، حتی اگر
در اوایل بحران ، علایم ترسناكی رخ دهد . برخلاف مورد مذكور ، اگر بیمار در انتهای
مرض احساس سبكی كند ، اما نضج و استفراغی رخ نداده باشد ، احتمال بدتر شدن وضعیت بیماری
وجود دارد زیرا درچنین حالتی احساس سبكی بیمار از ساكن و غلیظ بودن خلط نشأت می گیرد
و این خلط برای دفع به زمان نیاز دارد و احتمال دارد كه قوت طبیعت در این زمان برای
دفع ماده كافی نباشد.
در نمونه ای دیگر ( به ویژه در تبهای مُحرقه
) ، بیمار در نزدیكی مرگ احساس سبكی عظیمی میكند ، زیرا طبیعت به دلیل ناامیدی از
حیات ، از مبارزه با بیماری دست می كشد و سقوط نبض شاهدی بر این مدعاست .
مسائلی كه می توانند بحران ها را به یكدیگر
تبدیل كنند یا زمان وقوع آنها را جابجا كنند عبارتند از :
1- حرارت و حدّت یا كندی بیماری
2- ضعف و قوت بدن یا عضوی از اعضای بیمار
3- تدابیرخارجی (سته ضروریه)
4- اعراض نفسانی
5- ادویه قوی( مانند حَب الشفا كه بسیاری
از تب ها را در یك روز برطرف میكند)
اگر بحران كامل باشد بدون نیاز به امداد
خارجی بدن را پاكسازی میكند. اما در بحران ناقص ، كمكی از خارج لازم است تا بدن استفراغ
بحرانی را به طور كامل انجام دهد. برای مثال، در رعاف ، آب گرم بسیار بر سر بیمار می
ریزند یا سر و تن او را گرم نگه می دارند.
اگر در بحران انتقالی ، ماده مرض به عضوی
شریف یا پر خطر انتقال یابد و آثار آن ظاهر شود ، جلوگیری از انتقال ماده ضروری است.
این كار با تقویت عضو مورد نظر با مقوّیات (از طریق منع انصباب ماده به آن عضو با رادعات
و حابسات) و جذب ماده به خلاف آن جهت ( با محجمه آتش گذاشتن و مالیدن مواد جاذب بر
ظاهر عضو مخالف) انجام می پذیرد. برای مثال اگر ماده مرض به دماغ تمایل داشته باشد
، كف دست و پا را تیزاب فاروقی می مالند و دست و پا یا عضو مقابل آن را می بندند.
لازم به ذكر است كه تمام موارد ذكر شده
، كلی و مشروط به عدم وجود عوامل تغییر دهنده خارجی هستند. برای نمونه ،همانطور كه
در بخش اوقات بحران گفته شد ، تغیرات اعراض نفسانی می توانند بیمار را به سمت صحت یا
مرض هدایت كنند. اگر بیمار بترسد ، بحرانی كه قرار است با اسهال بارز شود زودتر از
موعد مقرر و به صورت قی یا ادرار ظاهر میشود و یا اگر بسیار شاد شود ، بحران او به
عرق تبدیل می شود و زودتر رخ می دهد. همچنین در بیماری كه دارای معده یا دماغ یا قلب
یا كبد ضعیف است ، طبیعت به آنها مشغول می شود و بحران ، زودتر یا دیرتر از زمان مورد
انتظار رخ می دهد . بنابراین ، تغییر زمان بحران ، همیشه مهلك یا نشانه بحران ناقص
نیست.
طبیعت ممكن است با كمك اعراض نفسانی یا
دواهای قوی ، قوت یابد و بیمار را از بیماری نجات دهد . برعكس ، بروز بحران در زمان
مقرر و وجود علامات خیر از قبل نمی تواند تضمین كننده بروز بحران كامل وبهبودی بیمار
باشد، زیرا مغیرات خارجی می توانند حال طبیعت را تغییر دهند.
به طور كلی، می توان گفت كه اگر نشانه های
نیكو در زمان مورد انتظار رخ ندهند ، احتمال تشدید بیماری وجود دارد و اگر نشانه های
بد در زمانی كه انتظارمی رود ظاهر نشوند ، می توان به بهبودی بیمار امیدوار بود.
همچنین برخلاف تصور ما ، بحرانهای ظاهراً
ناگوار همیشه به ضررمریض نیستند مانند سقط جنین كه بسیاری از مواقع به نفع مادر است
و خونریزی در بواسیر و حیض بی موقع در بسیاری از امراض بحرانی نیكو می باشند.
منابع :
1- خلاصه التجارب ، بهاء الدوله رازی ،
تحقیق ، تصحیح و بازنویسی محمدرضا شمس اردكانی ، عبدالعلی محقق زاده ، پویا فریدی ،
زهره ابوالحسن زاده ، انتشارات راه كمال با همكاری دانشگاه علوم پزشكی تهران ، چاپ
اول ، 1387
2- الاغراض الطبیه و المباحث العلائیه ،
سید اسماعیل جرجانی ، تصحیح و تحقیق دكتر حسن تاجبخش ، تهران ، انتشارات دانشگاه تهران
با همكاری فرهنگستان علوم ، چاپ اول ،1385
دکتر فریبا قربانی
سايت مرجع طب سنتي