راز بيش از 2000 سال حفظ سلامتي و درمان دردهاي ايرانيان
کمتر از يک صد سال است که مردم به شيوه طب جديد حفظ سلامتي و درمان درد مي کنند . اما آيا از خود پرسيده ايد که در طول بيش از 5000 هزار تمدن ايراني چگونه حفظ سلامتي و درمان درد مي شد ؟ از انجائي بيان تاريخ بيش از 5000 ساله در اين چند سطر نمي گنجد و واز طرفي در 2000 سال اخير مطالب علمي تر قابل طرح است ، به بيان اين دوره طلائي مي پردازيم .
- سوال اين است : قبل از ظهور طب مدرن و جديد ، راز سلامتي و درمان دردهاي ايرانيان چه بود ؟
- آيا از کوه پرت نمي شدند؟
- در جنگها تير نمي خوردند؟
- به بيماريهاي صعبالعلاج و لاعلاج مبتلا نمي شدند؟
- چطور يک مادر چندين زايمان مي کرد و فرزندان سالم به دنيا مي آورد؟
- چرا سرطان در مقايسه با امروز در حد صفر بود؟
- چرا مردم قوي تر ، با انرژي تر و با اراده تر بودند؟
- اگر مردم به بيماري عفوني مبتلا مي شدند چکار مي کردند؟
- چگونه و توسط چه کساني مردم جراحي ميشدند؟
- ابزار جراحي چه چيزهائي بود ؟
- چطور با کمترين امکانات بهداشتي درماني در مقايسه با امروز ، عمري طولاني تر و سالم تر داشتند؟
- چرا موهاي سر مردم دير سفيد مي شد؟
- چطور در طول 100 سال عمر ، خوب مي شنيدند و خوب مي ديدند ؟
- چرا اگر دهها سال مسواک نمي زدند دندانهاي آنها سالم مي ماند؟
- زنان باردار، نوزادان، کودکان ، نوجوانان ، جوانان، ميانسالان ، پيران و کهنسالان در طول زندگي اگر به بيماريهاي گوناگون در قسمتهاي مختلف بدن مبتلا مي شدند با چه روشهائي درمان مي شدند؟
- راز حفظ سلامتي و درمان دردهاي ايرانيان چه بود؟
- پزشکان ايراني در آن سالها در کدام دانشگاه درس مي خواندند؟
- وسؤال مهم اينکه آيا مي شود در طول هزاران سال بدون داشتن برنامه اي مدون سلامت يک ملت را تامين کرد؟
- و ده ها سوال ديگر ....................................
جواب اين سوالات راز حفظ سلامتي و درمان ايرانيان قبل از ظهور طب مدرن است
از آنجائي که اين مطالب توسط اينجانب که داراي مدرک دکتراي پزشکي هستم نوشته مي شود ، تمام تلاشم اين خواهد بود که بيهوده سخن نگويم و مطالب را با تعصبات خشک نياميزم
ايران در تمام علوم در جهان جز کشورهائي است که هميشه بهترين بوده است و استعداد شگرف ايرانيان ، و خلاقيت آنها در کسب علوم مختلف ، اشاعه و بکار گيري آنها زبانزد است ، بخصوص در علم پزشکي که نام ايران هميشه در جهان مي درخشد . که در مکتب درماني طب سنتي ايران تجلي يافته است .
لذا راز حفظ سلامتي و درمان دردهاي ايرانيان در مکتب عظيم طب سنتي ايران است . که با روشها و دستورات خود هزاران سال سلامت اين مردم و بخش مهمي از جهان را حفظ نموده و درمان درد کرده است .
مطمئناً مي پرسيد اين مکتب درماني مگر چه ابزارهائي داشته که توانسته اين کار با ارزش را انجام دهد ؟
جواب اين است :
1- اين مکتب درماني داراي مباني محکم و علمي است که در طول هزاران سال عملاً امتحان شده و مجرب است
2- مباني و روشهاي اين مکتب درماني بصورت کاملاً علمي در طول صدها سال در دانشگاه علوم پزشکي جندي شاپور که از افتخارات کشور ما است تدريس شده است . و فارغ التحصيلان آن از بزرگترين پزشکان جهان بوده اند
3- در اين مکتب درماني پزشکان بزرگي همچون بوعلي سينا به عنوان بنيانگذار ، محقق ، استاد و.... بوده اند که درتاليفات خود بصورتي کاملاً علمي آناتومي ، فيزيولوژي ، فيزيوپاتولوژي ، رو شهاي تشخيص ، روشهاي درماني ، روشهاي مهم جراحي ، ابزار هاي جراحي و پيشگيري را بيان نموده اند که در بعضي موارد هنوز هم در جهان بسياري از آن کشفيات نادر و اول است .
4- در طب سنتي ايران منابع علمي معتبري مثل کتاب قانون در طب بوعلي سينا وجود دارد که صدها سال در کشورهاي غربي جزء منابع معتبر پزشکي جهان بوده است
5- در طب سنتي ايران روشهاي مهم درماني و پيشگيري از جمله اصلاح مزاج و طبع ، حجامت ، زالو درماني ، فصد ، گياه درماني ، روشهاي بسيار مهم تغذيه اي ، روشهاي جراحي و دهها روش ديگر وجود دارد که هرکدام طيف وسيعي از بيماريها را درمان مي کند .
6- در يک کلام طب سنتي ايران هزاران سال با رو شهاي خود بهداشت و درمان مردم خودرا به نحو احسن انجام داده است به طوري که به هيچ کشوري براي درمان نياز نداشته ايم .
7- بيمارستانها، و درمانگاه ها ، و مطب هاي معتبري وجود داشته است که در هر دوره حکومتي ، سازماني آنها را نظارت کرده است .
پس راز سلامتي مردم ايران گنجينه اي از علم و عمل در يک مکتب درماني بسيار با ارزش بوده است که کاملاً ايراني است والبته بعد از صدها سال در حال حاضر مجدداً در دانشگاههاي ايران از چند سال گذشته به عنوان تخصص طب سنتي ايران تدريس مي شود.
حال که بخشي از اين راز را بازگو نموديم دقيق تر شده و مکانيسم و روشها را بيان مي کنيم و در مقالات آينده نيز به شرح کاملي از روشهاي طب سنتي ايران خواهيم پرداخت.
روش اصلاح مزاج و طبع:
همانطوري كه خداوند نوك انگشتان انسانها را با هم متفاوت آفريد ، شرايط جسمي و روحي بشر را هم متفاوت ساخت تا در انديشه اين گوناگونيها ما بتوانيم قدرت بي انتهاي او را بيشتر و بهتر بشناسيم به همين دليل حفظ سلامت و درمان دردهاي يك فرد با فرد ديگر كاملاً متفاوت بوده و ما نميتوانيم روشي را كه براي درمان درد هر انسان بكار ميبريم همان روش را براي درد مشابهي در انسان ديگر بكار بريم چون طبع اين دو با هم صد در صد متفاوت است و هيچگاه ما نميتوانيم انساني پيدا كنيم كه با ديگري داراي يك طبع و مزاج مشابه باشد حال قبل از توضيح در مورد اين مسئله مهم بايد چند اصطلاح را تعريف نمايم.
1- اخلاط چهارگانه : خداوند همه موجودات عالم را از 4 عنصر خلق كرد (هوا – آتش – آب و خاك) گياهان از اين چهار عنصر ساخته شدند. حيوانات از گياه تغذيه كردند انسانها از گياه و حيوان تغذيه نمودند و اين سه موجود از جنس همان چهار عنصر خلق شدند خاصيت اينها به اين ترتيب است هوا گرم و تر ، آتش گرم و خشك، آب سرد و تر و خاك سرد و خشك است حال وقتي اين 4 عنصر بوسيله تغذيه از طريق غذاهاي حيواني و گياهي وارد بدن انسان ميشوند با تغييراتي كه در لوله گوارش و كبد روي آنها ايجاد ميشود به چهار خلط به نامهاي صفرا ، سودا ، بلغم و خون (دم) تبديل ميشوند ، و خاصيت اين چهار خلط به اين ترتيب است كه صفرا گرم و خشك ، سودا سرد و خشك ، بلغم سرد و تر و خون گرم و تر است پس نتيجه ميگيريم صفرا از جنس آتش و يا خورشيد ، سودا از جنس خاك ، بلغم از جنس آب و خون از جنس هوا است.
2- مزاج : حالت و وضع بدني هر فرد را مزاج ميگويند. مزاج عبارت است از وضع فيزيولوژي فعلي و طرز واكنش آن كه قابل تغيير نيز ميباشد به اين جهت فقط با علائم فيزيولوژي كه آن هم قابل تغيير است شناخته ميشود. لذا براي شناخت ارزش هر كس و معرفت به احوال و اوضاع او بايد قبلاً شكل خارجي او كه حاكي از سرشت و ساختمان اوست در نظر گرفته شود مثل قد ، شكل اندام ، سر و گردن ، چاقي و لاغري سپس مزاج او كه بر وضع كنوني دلالت دارد، مورد توجه قرار گيرد. مزاج بايد هميشه در تعادل باشد كه اگر از تعادل خارج گردد بيماري ايجاد ميشود. تغييرات مزاج به وسيلهي رژيم غذائي ، بهداشت ، كار ، مسكن ، آب و هوا و … ايجاد ميشود لذا با رعايت آنها ميتوان از انحراف مزاج جلوگيري كرد.
هر مزاجي يك خصوصياتي دارد كه به ترتيب زير است :
الف : مزاج صفراوي : اينها غلبه صفرا دارند در اينها بدن گرم و خشك است پوست به زردي ميزند چهره زيتوني است ، بيشتر لاغر اندام هستند تنفس و نبض سريع دارند خوابشان كوتاه است حركات آنها سريع ، تند و عجولانه است چون از جنس آتش هستند.
ب : مزاج بلغمي : بدن سرد و تر است عموماً چاق و چربي زياد دارند عضلاتشان شل و تنبل هستند خواب آنها سنگين و عميق ، حركاتشان آهسته و آرام و فعاليت بسيار كمي دارند. و پوست آنها بيشتر سفيد و رنگ پريده است نبض ضعيف دارند اينها غلبه بلغم دارند.
ج : مزاج دموي يا خوني : اينها غلبه خون دارند بدن گرم و تر است چشمها و صورت قرمز است نبض پر و كامل ، اشتها فراوان خواب عميق و راحت ، حركات وسيع ، دستها چاق و كف دستها گرم است اكثراً مديران موفقي هستند.
د: مزاج سوداوي : پوست بدن سرد و خشك است ، عصبي و افسردهاند قلب و ريه تند و سريع است خيالاتي هستند ، خوابهاي پريشان ميبينند و قابل تحريك هستند مضطرب اند چهرهاي گرفته كبود و بيمار گونه دارند اينها غلبه سودا دارند.