مرد ميانسالي که 30 بار جراحي شد و از دنيا رفت
بنام خدا
( مصاحبه در سال 87 انجام شد) قسمت اول
درد و رنج رزمنده و جانباز دفاع مقدس و کارمند بانک کشاورزي که مبتلا به بيماري کرون بود و جانش را در راه مراجعه به بيمارستانهاي مدرن و استفاده از روشهاي طب مدرن از دست داد ..
از زبان بيمار با رعايت امانت داري در متن مصاحبه :
مجيد خيري هستم فرزند براتعلي متولد1352 در يکي از روستاهاي قوچان متولد شدم . درسن سيزده سالگي عازم جبهه هاي جنگ شدم ،در حلبچه شيميائي شدم و اسهال خوني شدم بعد از 15 روز اسهال خوني شديد ، اسهال ام خوب شد ، بعد از چهار ماه و اندي، دو باره به قوچان برگشتيم و تحصيل رو شروع کرديم . تا اينکه سال 76 استخدام بانک شدم ، کارمند بانک کشاورزي بجنورد، و شروع به کار کردم ، از سال 81 از مجراي مقعد من عفونت شديد خارج مي شد ،به پزشک متخصص مراجعه کردم و مرا سريع به اتاق عمل براي جراحي بردند ، جراحي کردند ، بعد از 45 روز دوباره قسمت مقعد به دليل عفونت عمل شد ، بعد از حدود 16 روز عفونت خيلي شديد شد ، دکتر محرابي را در مشهد براي عمل جراحي معرفي کردند ، مشهد خدمت دکتر محرابي رفتيم ابتدا لوله گذاشت تا عفونت فيستول خارج شود ، بعد از 15 روز عفونت دو برابر شد ، دو باره اتاق عمل رفتيم
و توسط دکتر محرابي و دکتر مداح عمل انجام شد ، بعد از عمل جراحي6 ماه بهتر بودم ، اما عفونت شديد تر شد ، تهران خدمت دکتر رسول عزيزي رفتم ، ( فوق تخصص کولون و رکتوم ) ، آقاي دکتر قول داد که شما رو 10 الي 15 روزه خوبتون مي کنم، 15 روز در بيمارستان پارس تهران خوابيدم متاسفانه بعد از 15 روز عمل دوم را انجام داد ، تازه فهميد هيچ کاري از دستش بر نمياد ، عفونت ها روز به روز شديد تر مي شد ، فرمودند از دست من کاري بر نمياد من اين قسمت را تا به حال نديدم ، اين بيماري کرون است که اين مسائل رو پيش مي آورد ، دو بار ه به قوچان برگشتيم و از آنجا به مشهد خدمت آقاي دکتر فرزاد رفتيم ، فرمودند بايد آزمايشاتي انجام بدم بعد از آزمايشات گفتند که مشکوک به بيماري کرون است، دوباره دکتر فرزاد روي آبسه ها عمل جراحي انجام دادند ، بعد از حدود 2 ماه آقاي دکتر محسن فيروزي د و عمل جراحي انجام داد، عمل اول آبسه ها را جراحي کرد و در عمل دوم کيسه کولستومي برايم گذاشت ، بعد از اين عمل حال عمومي من خوب بود اما مشکل همچنان وجود داشت و عفونت شديد بود ، دوبار خدمت ايشان رفتيم و آبسه ها را شکافت و عفونت ها را خارج کرد، خلاصه ايشان هم فرمودند از دست من کاري ساخته نيست ، خدمت دکتر حاتمي رفتيم ، دکتر حاتمي هم فرمودند بايد جراحي بشويد ، ما هم گفتيم چاره اي جز اين نداريم ، نه مي توا نيم حرکت کنيم نه مي توانيم حرف بزنيم ، جراحي شديم کمي بهتر شديم ، بعد معرفي کردند خدمت دکتر مختاري فر، ( فوق تخصص گوارش ) ايشان در بيمارستان امام رضا (ع) مارا بستري کردند ، 12 بار بستري شدم که 7 بار براي تزريق آمپول رمي کيد بود ( قيمت آزاد اين آمپول دو ميليون و چهارصد هزار توان بود)
با بيمه ما 440 هزارتومان براي هر آمپول ميداديم ،ترزيق وريدي انجام مي شد ، با يک ليتر اب مقطر تزريق مي کردند ، اين آمپول ها هيچ اثري نداشت ، با بيمارستانها 70 ميليون تومان هزينه من شد ، با اين همه سختي و هزينه هيچ نتيجه اي نگرفتم ، تا اين زمان 23 بار جراحي شدم ، با اين همه عمل جراحي هيچ فايده اي نداشت ، بعد به تهران معرفي شدم خدمت دکتر مغاري ( فوق تخصص جراحي ) در بيست روز 3 بار اتاق عمل رفتم ايشان آبسه ها را شستشو داد و لوله گذاشت که عفونت ها خارج شود ، چهل روز بعد دوباره به تهران رفتيم و همين کار تکرار شد ، اين روند ادامه داشت ، نوبت چهارم بود که قرار بود به تهران بروم که به مرکز درماني طب سنتي دکتر حاج طالبي معرفي شدم ، از سال 1381 به همين وضع هستم و الان از کار افتاده شدم در طول اين سالها بدتر شدم نتيجه اين همه درد و رنج : با اين همه پزشک متخصص و فوق تخصص در کشور هيچ کاري نتوانستند بکنند جز دردسر ، کيسه کولستومي ، روده هاي من خشک شد ، روده ها جواب نميده که لوله کولستومي را بردارند ، اينها حرف خود پزشکان است ،
از بانک کشاورزي خيلي متشکرم که همه هزينه هاي من رو داد که اگر کارمند بانک نبودم معلوم نبود علاوه بر اين درد چه بلائي بر سر زندگي من مي آمد ، در اين مدت فقط بانک توانست به من کمک کند.
اين بيمار بعد از 30 بار جراحي هاي بي ثمر از دنيا رفت شايد شکايت اين همه درد ورنج را به درگاه خداوند منان ( پزشک اصلي ) ببرد ................................ هنوز ادامه دارد ................