در دنیای طب چقدر حاشیه امن داریم
مقدمه
مردم ايران هزاران سال در سايه طب سنتي خود و تمدن غني و بزرگش ، زندگي سالم و بي درد و سري داشت ، بدون نياز به دنياي خارج ، ايران براي اولين بار دانشگاه طب سنتي تاسيس کرد ، پزشکان بزرگي همچون بوعلي ، رازي ، جرجاني و........ ظهور کردند بخصوص که بوعلي آناتومي ، فيزيولوژي ، فيزيو پاتولوژي و تشخيص را استادانه مي دانست به طوري که هنوز در دنياي پزشکي هيچ پزشکي نتوانسته است جاي گزيني براي آن مطالب پيداکند . سنت ايرانيان در قبل و بعد از اسلام براي حفظ سلامتي و درمان دردها به يک معجزه و شاهکار شبيه بود . از نحوه تغذيه گرفته تا روشهاي پيشگيري و درماني ، معماري ، حمامها ، فرشها ، موسيقي ، و..... همه و همه در جهت حفظ سلامتي بودند . ايراني براي يک سرماخوردگي هيچگاه به طبيب يا حکيم مراجعه نمي کرد چون داروي درمانش در آشپزخانه ها بود اما چرا امروز براي يک سرما خوردگي ساده حالي پيدا مي کند که بايد در بيمارستان بستري شود ؟
بله اين قصه پرغصه از آنجا شروع شد که استعمار متوجه اين گنج عظيم يعني طب سنتي ايران شد ، آنگاه که زمينه را فراهم ديد ، در کمال وقاحت طب ايراني را جرم و طب مدرن را مباح دانست و تمام دانشگاههاي ايران را غربي کرد و قوانين قضائي در طب نيز غربي شد و بر اساس همين قوانين که تا کنون ادامه دارد طب ايراني ممنوع شد . و بلائي برسر اين ملت آمد که نتيجه اش مردماني با سيستم ايمني ضعيف و ظهور بيماريهاي صعب العلاج و لا علاج شد .
و سالانه در عين حالي که بخش عظيمي از سرمايه مالي اين مردم صرف خريد داروها و تجهيزات طب غربي شد و تا کنون ادامه دارد . عملاً بيماري و سلامتي ما به دست غربي ها افتاد .( البته این به معنی اعتراض به دانش طب مدرن نیست چرا که طب مدرن یا همان غربی بسیاری از مردم را از بیماریهای مختلف نجات می دهد این تنها یک بحث تاریخی است )
اما کار به همينجا ختم نشد بلکه با ارزش ترين سرمايه ايران که مغز نخبگان ما بود از دانش طب سنتی خالی شد ، به طوري که براي پزشکان ايراني که درس طب غربي مي خواندند تنها نامي از بوعلي و رازي ماند و روشهاي درماني آنها تمسخر آميز شد ، به طوري که در طول يکصد سال اخير رجوع به طب قديم ايران مايه ننگ و عقب ماندگي بود و هست .
نتيجه اين قصه پر غصه امروز ، ظهور صدها بيماري لاعلاج و صعب العلاجي است که نه تنها طب مدرن قادر به درمان آن نيست بلکه در طول يکصد سال اخير چون عملاً جلوي ادامه و پيشرفت طب سنتي ايران گرفته شد . اجازه نمي دهند به همان شيوه بوعلي سينائي مردم نجات پيدا کنند . بيش از يک نسل جلوي پيشرفت طب مارا گرفتند و اجازه ندادند که ادامه پيدا کند ، که چه بسا اگر با همان شيوه علمي و آکادميکي که بو علي و شاگردانش دنبال مي کردند ادامه مي يافت امروز بايد طب مدرن در کنار طب سنتی حفظ سلامتی و درمان درد می کرد ( البته چند سال است که دانشکده های طب سنتی در ایران فعال شده و انشالله این شروع بسیاری خوبی برای احیای طب سنتی ایران باشد )
بعد از يک نسل غرب با حذف دانش طب سنتی براي ما چکار کرد ؟
1- تجهيزات مهمي با چپاول سرمايه هاي ما وارد ايران کرد
2- اقتصاد ما را به خود وابسته کرد
3- فرهنگ طبي ما را حذف کرد
4- ديدگاه مارا به شفاي الهي نابود کرد
5- سلامت ما را در دست گرفت
6- شيوه نگاه به سلامتي و بيماري را کاملاً ماشيني کرد
7- طبيعت را نابود کرد
8- تغذيه را ماشيني کرد
9- داروها ی گیاهی را حذف کرد کرد
10- تيغ جراحي را در بعضی از بیماریها تنها راه درمان قرار داد
11- سيستم ايمني مارا آنقدر ضعيف کرد که يک سکسکه مارا از پا در مياورد
12- باعث ظهور بيماريهائي شد که تنها با علامت درماني آنهم با داروهاي پر عارضه خود کنترل کند البته به قيمت نابودي قلب ، مغز و کبد ما
13- جسم مردم جهان را ضعيف و قدرت اعصاب و روان را به پائين ترين حد کاهش داد
14- ضعف جسماني ، و به طبع آن ضعف روحي و رواني را به همراه آورد
15- تخت هاي بيمارستانها را مملو از بيماران لاعلاج کرد
16- بخش مهمي از مردم جهان را درگير انجام امور درماني کرد
17- و.....................................
18- و در کل يک جهان را بيمار کرد
حال که ما با سالها درد و رنج و خون دل خوردن با روش بوعلي سينائي ( درمان ايراني) به ميدان آمده ايم به مردماني برخورد مي کنيم که شنيدن درد هاي آنها که نتيجه شيوه درماني غلط است دل سنگ را آب مي کند . وقتي به ما مي رسند که جاي سالم در بدن ندارند و آنقدر آسيب ديده اند که کاري از دست کسي ساخته نيست .
- بيماراني که تنها مي توانستند با شيرين بيان درمان شوند الآن زير خاک هستند
- جواناني که با روش درمانی طب سنتیدرمان مي شدند
- مادراني که با رازيانه درمان ميشدند اکنون به دليل سرطان پستان تا پاي مرگ آمده اند
- پدراني که نان بيار خانه اند اکنون به دليل آرتروز هاي کشنده قادر به راه رفتن معمولي نيستد
- و........ سرها ئي که کچل شد ، قلبهائي که به دليل انسداد عروق بیمار است ، جمجمه هائي که به خاطر تومور شکافته شد ، دست و پاهائي که به خاطر عوارض بيماريهاي ديابت و برگر قطع شد ، چشمهائي که کور و گوشهائي که کر شد ، جوانهائي که امروز تفريحشان اتاقهاي دياليز است کليه هايشان را از دست دادند و........... و هر لحظه بايد منتظر اتفاقي جديد بود .
- در دنيائ کدام مکتب درمانی حاشیه امن داریم ؟
- هر روز بايد منتظر يک سرطان در يک خانواده بود، آنهم در کودکان و نوجوانان!!!!
- هرروز باد منتظر کليه هائي که از کار مي افتند بود !!
- هرروز باد منتظر سکته قلبها بود
- و .........
آيا ايراني قديم دچار اين دردهابود ؟
- مگر يادمان رفته که موهاي سر پدر و مادرانمان تا چند سالگي سفيد نمي شد ؟
- مگر يادمان رفته که شب و روز ، آنها جان فدا ، براي امرار معاش ما کار مي کردند اما لبخند از لبانشان نمي افتاد؟
- مگر به خاطر نداريم که هيچگاه بيماري بد نمي ديديم و اگر بود در مقايسه باجمعيت امروز و ديروز مثل قطره اي در اقيانوس بود؟
- مگر نمي ديديم پدران ما تا 90 سالگي در مزرعه خود بهتر از جوانهاي امروز بيل مي زدند؟
- و ........هزاران مطلب درد ناک ديگر ...............................
امروز استخوان درگلو و با اشک و آه مي خواهم قصه هاي پرغصه اي را بگويم که سالهاست قلبم را مي آزارد ، مي نويسم تا شما کمک کنيد و اينها قبل از اينکه به اين وضعيت دچار شوند به درمان ايراني روي بياورند ، لا اقل اگر درمان نشوند به اين روزي که امروز هستند هيچگاه نخواهند افتاد.
پاها و دستهائي که قطع شده و مي شوند
چشمهائي که کور شد
کليه هائي که از دست رفت
شکمهائي که باز شد
معده هائي که خراب شد
کبدهائي که از کار افتاد
مغزهائي که ديگر نمي کشد
سرهائي که تاس شد
استخوانهائي که ارتروز گرفت
جواناني که نازا شدند
نوزاداني که زرد به دنيا مي ايند
ايدزي هائي که به زير خاک رفتند
دندانهائي که پوسيد
چهره هائي که لک شد و.............................................................. و هزاران قصه پر غصه که مي نويسم و پرونده آنها موجود است :